معنی جای سوگواری

حل جدول

جای سوگواری

ماتمکده


سوگواری

بشم


مراسم سوگواری

ختم ، عزاداری

فرهنگ معین

سوگواری

(حامص.) عزاداری.

فرهنگ عمید

سوگواری

ماتم‌داری، عزاداری،


جای

"

مترادف و متضاد زبان فارسی

سوگواری

تعزیت، تعزیت‌داری، تعزیه، سوگ، عزاداری، ماتم، مرثیه‌خوانی، نوحه‌خوانی، نوحه‌گری،
(متضاد) سرور، عیش


سوگواری کردن

عزاداری کردن، ماتم گرفتن، به سوگ نشستن، تعزیه‌گردانی کردن


جای

به‌ازا، عوض

فارسی به عربی

فرهنگ فارسی هوشیار

سوگواری

عزاداری ماتم داری تعزیه.

فارسی به آلمانی

معادل ابجد

جای سوگواری

317

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری